پیش ازاینت بیش ازاین اندیشه عشاق بود؛مهرورزی توباماشهره آفاق بود یادبادآن صحبت شبهاکه بانوشین دلان؛بحث سرعشق وذکرحلقه عشاق بود پیش ازاین کین سقف سبزوطاق مینابرکشند؛منظرچشم مراابروی جانان طاق بود؛ ازدم صبح ازل تاآخرشام ابد؛دوستی ومهربریک عهدویک میثاق بود سایه معشوق اگرافتادبرعاشق چه شد؛مابه اومحتاج بودیم اوبه مامشتاق بود حسن مهرویان مجلس گرچه دل می بردودین؛بحث مادرلطف طبع وخوبی اخلاق بود بردرشاهم گدایی نکته ای درکارکرد؛گفت برهرخوان که بنشستم خدارزاق بود رشته تسبیج اگربگسست معذورم بدار؛دستم اندرساعدساقی سیمین ساق بود درشب قدرارصبوحی کرده ام عیبم مکن؛سرخوش آمدیاروجامی برکنارطاق بود شعرحافظ درزمان آدم اندرباغ خلد؛دفترنسرین وگل رازینت اوراق بود