خیلی سخته
خیلی سخته که بخوای با آب خوردن بغضت رو بفرستی پایین ،
اما یه دفعه اشک از چشات جاری بشه ...
خیلی سخته که کسی رو دوست داشته باشی، اما ندونه ...
خیلی سخته که دوسش داشته باشی ، اما نتونی باهاش بمونی ...
خیلی سخته که ازت بپرسه : حاضری باهام بمونی ؟!
و تو با اینکه آرزویی جز این نداری ،
فقط بخاطر خودش مجبور باشی بگی : نه ...
خیلی سخته که عزیزترین کست ازت بخواد فراموشش کنی ...
خیلی سخته که عشق رو از نگاه کسی بخونی ، اما نتونه بهت بگه ...
+ نوشته شده در سه شنبه بیستم اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 12:25 توسط سامان
|